در خاندان نه چندان عریض ُ طویل ما
چه از سمت مادری چه از سمت پدری
ملت جوری از زیر مهندس شدن شونه خالی میکنن که انگار اگه مهندس شن فرداش بدترین بلای آسمانی ُ زمینی رو سرشون نازل میشه ُ
مستوجب عذاب الهی میگردند!:)
مثلن یکی مهندسی دانشگاه آکسفورد رو انصراف میده میره هنر میخونه و نویسنده و گریمُ ر و کارگردان میشه
یکی دیگه مهندسی رو ول میکنه خونه دار میشه
یکی دیگه قید مهندسی یکی از دانشگاه های امریکا رو میزنه تا در کانون گرم خانواده بمونه
یکی دیگه مهندسی رو انصراف میده میزنه تو کار تولیدی
یکی دیگه به علاوه یکی دیگه با دو تای دیگه و یکی دیگه علوم پایه رو به مهندسی ترجیه میدن
یکی دیگشون اینقد کنکور میده که علوم پایه مورد نظر تو یونی مورد نظر قبول شه ولی نره مهندسی
یکی دیگه باوجودیکه از خون میترسه ولی بهمون دلیل نزول بلای آسمونی میره تجربی ُ سر از تغذیه درمیاره!
یکی دیگه رفتن به سربازی رو بهتر و با ارزشتر از مهندسی میدونه در نتیجه درسشُ ول میکنه میره سربازی بعدش ک اومد تغییر رشته میده!
اصن یه جوری همه سیبل مهندسی رو نشونه گرفتن ُ متعمدانه (!) میزنن یه ور دیگه که آدم میمونه!:)
اینقد هیشکی مهندس نشد که بچه ها و بزرگای فامیل تموم شدن مونده این گودزیلا ها و بچه گودزیلاها ببینیم چقدر به آرمانهای خانواده پایبند میماند!
و ببینیم اول مهندس فامیل کی میشه که خفتش بدیم :))
+یه مدت فیزیک رو میخاستن بکنن مهندسی استرس گرفته بودم در حد اعلام نتیجه آزمایش دوپینگ رکورد دار المپیک:))
++اینم پست متفاوت باشد که بعضیا کامنت متفاوت بچسبونن قدش:)
+++صد در صد تحت تاثیر هم نشینی با مهندسین جمع!
یاعلی
الان شاید ما خواستیم با یک مهندس مثلا ازدواج بنموییم!
الان که زدی تو پر ما با این پستت. :]]]]]]]]