مـ ــانـــ ـــده تـا پــ ــروانــ ــگی

دلخطــ ـی هایـــ َــــم
مـ ــانـــ ـــده تـا پــ ــروانــ ــگی


ســ ـــ ــلام
نام کوچک خداست...

------------------------------
جایی برای نوشتن در خلوتُ سکوت...

-----------------------------

اینجا "دلــــــــــــــــــخطــ " است
لطفا "دستــــــــــــــخطــ " نذارید...


-----------------------------

«هذا من فضل ربی»

----------------------------

«الهی و ربی من لی غیرک...»

---------------------------
گر اسیر روی اوییـــ نیست شو پـــروانه شو
پای بند ملک هستی در خور پروانه نیست

----------------------------
"اکثر" مطالبی که اینجا میخونید از خودمه
خــوب و بــدش رو بهم بگید

هرگونه برداشت "دلــانه" مجاز است...
هرگونه کپی پیگرد "انســـــانی" دارد...


این زرد های خوشرنگ برای تویی  که زرد را دوست میداری...




اسپشالی فور یو هانی!

اینها برای من یادآور تو اَند...

+فوتو بای می: آذر 93!

یاعلی
  • سارا سادات

نظرات (۱۴)

  • بنای با ثوات
  • اونا آره..جواب تو رو می گم..سوسک داشت جت عمود می زد..:)))
    پاسخ:
    خخخخخخ
    خب لجم گرفته والا...

    جت عمود پرواز میدونی چن پولشه!؟

    بعد سوسک یه دمپایی میزنی تو سرش لهش میکنی...:))
    جرئت داری تو سر جت عمود پرواز بزن:))))))))
  • بنای با ثوات
  • خخخخخخخخخخخخ..
    خیلی باحال بود..:))
    پاسخ:
    ولی من کلی حرص خوردم:|
  • بنای با ثوات
  • عاره والا...
    ازین دوستا زیاد داشتم...خوشم میومد نیگاشون کنم فقط ...ولی فایده نداشت اعتماد به نفسم بالا نمی رفت هیچ آب هم می رفت..:(
    ولی اون لجو خوب اومدی...منم لجم می گیره از دستشون..:|
    پاسخ:
    نه یسرا اخه اعتماد به نفس داریم تا اعتماد به نفس!

    اصن یه چی میگما... اعتماد به نفس کسی ک من منظورمه سوسک داشت الان جت عمود پرواز بود والا:))
  • بنای با ثوات
  • می دونم یادته..:))
    ووووووی پس منو ببینی چی می گی...یه چیزی بدتر از جن و بسم الله..:|
    پاسخ:
    خخخخخخخ
    اصن نوچ نوچ
    اعتماد به سقف رو از روو من نوشتن البته وارونم کردن نوشتن!
    یسرا یه ادمایی میبینم گوله اعتماد به نفسن اصن خندم میگیره ایضن لج:))
    من هر وقت اون دونه های بنه رو میبینم
    هرقت دست بندای سنگی رنگی رنگی رو میبینم
    هر وقت عکس شاهچراغ رو میبینم
    هروقت شال سورمه ای با عینک افتابی با شیشه های گرد رو که میبینم
    هروقت دختری رو میبینم که مامانشو بغل کرده و عاشقانه می بوسش
    هروقت کتاب فیزیک میبینم
    هروقت اسم تیزهوشان میشنوم
    هروقت صفحه تلگرامم رو میبینم
    هروقت پوشه عکست رو  روی لپم به نام سارا میبینم
    هر صبح ساعت دیواری اتاقمو تو اداره  طرفای ساعت ده میبینم که از تو بیخبرم
    هروقت خرمای جنوب میبینم
    هروقت سرم کریستال موهامو که میبینم
    هروقت لاکامو که میبینم
    .
    .
    .
    .
    بیشتر از اینا خیلی بیشتر.... هروقت گوشیمو میبینم که دائم کنارمه یاد تو میافتم سارای مماخوی من

    پاسخ:
    وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووی

    الان من باید جییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ بکشم

    منُ اینهمه خوشبختی محاله محاله محاله!

    بیا بخلم عزیز دلم!:))))))))))

    فدات بشم من! مووووووووووووووووووووچ
  • بنای با ثوات
  • سارا کتاب درسیامو می بینم یاد تو می افتم..همه اش با خودم می گم کاش یکی مثل سارا کنارم بود هروقت درس نمی خوندم یه داد سرم می زد که بشینم سر درسام..
    به نظرم یه دخمل با اعتماد به نفسی...:))
    پاسخ:
    ای جان...
    حالا من داد نمیزنم که ولی یه نیشکونت بعید نبود بگیرم!

    وااااااااااااااا من؟!
    منُ اعتماد به نفس جن و بسم الله ایم:))

    +اون قولمُ یادمه هااااااااااااااااااااا:|
  • بنای با ثوات
  • خیلی خوبه منتها می ترسم یه چیزی بگیم به نظر خودمون بد نباشه ولی طرف مقابل بد برداشت کنه و ناراحت بشه...:|
    پاسخ:
    چرا عاخه!؟

    مثلن چی میبینی یاد من میفتی؟!
  • بنای با ثوات
  • معلومه دیگه عسلی...:))
    من هر وقت عسل ببینم یادش می افتم...:))
    پاسخ:
    ﺧﺨﺨﺨﺦ ﺑﺎﺣﺎﻟﻪ ﻫﺎ...

     ﯾﺴﺮﺍﭼﺎﻟﺶ ﺭﺍﺑﻨﺪﺍﺯﻡ؟

     ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﭼﯽ ﯾﺎﺩ ﮐﯽ ﻣﯿﻔﺘﯿﻦ؟ ﻫﻮﻭﻭﻭﻡ؟

    ﻣﻦ ﺯﺭﺷﮏ ﻭﻧﺨﻮﺩﭼﯽ ﮐﺸﻤﺸﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﯾﺎﺩﻫﺎﻧﯽ ﻣﯿﻔﺘﻢ.
    ﺍﯾﻀﻦ ﺳﺎﻋﺘﻢ.:))))
    خب دلم برای هانی تنگ میشه وقتی اینا رو میزاری اینجا خب
    :|
    پاسخ:
    ای جان...
    مگه هانی نمیاد پیش مریم بانو که دل شما براش تنگ شه؟!

    کَت بسته میارمش خدمتتون:))
  • بنای با ثوات
  • عیلی کی گفته همه چیزاش زرده...هوم..:|
    پاسخ:
    یسرا الان این کامنتتُ ترجمه کن!:))
    هععععی یادش بخیر .یادته چخده روسری و شال زرد با تونیکای زرد و سبزی که هی  تو  مسافرت تنم بود به خول تو ضایع علاخه ام معلوم بودا  خخخخ ....

    **سارا هروخت یه خاک وچوکب برام گل زرد میاره همه خانواده ایش و اه اینا میگن اما من زودی عاشخش میشم .خخخخخخ

    پاسخ:
    خیلیَ م خوشمل بودن...
    من فقطی یه مانتو و کیف و کفش زرد دارم:)
    دیگه هووووووووووووچی زرد ندارم!:|

    +خخخخخخخ نه دیگه گل زرد خعلی ضایه س یه تجدید نظری بنموووووووووووووووو>_<
    ای جانم زرد منُ یاد میرزا میندازه
    بعد این یاد عسلی هم می افدم با دیدنش
    پاسخ:
    ولی ما فقط یاد عسلیمون میفتیم و بس!:))
    ای جانم زرد منُ یاد میرزا میندازه
    بعد این یاد عسلی هم می افدم با دیدنش
    پاسخ:
    نوچ نوچ یاد عسلی بیفد!

    اصن اینخده زرد دومس داره همه چیزاشم زرد است!:))
    هاااااا اینجا کوجایه @_#
    ساراااااا تو مودونی من مالیخولیای زرد دارم .ای جووووونم چخده خوشملن :)))
    ملللللسی جیجری . اصندش ششم حال اوووووومد اساسی :)))))
    ساراااا میگما تو از کوجا مودونسدی رفتم تو کار گرگ و ماده گرگ و ایضن  خوندن کتاب " زنان با گرگها می دوند" شایدم "زنان با ماده گرگ درونشان میمورند"؟؟؟؟؟
    گفده بودم بهت؟؟؟
    پاسخ:
    ینی من واقعن نمیدوم تو زرد دومس میداری؟!

    هوووووووووووووم؟

    اتفاقن وقتی دیدمش کلی ذوق کردم... شش ماه این کتاب تو کتابخونمه خبر نداشتم ازش:))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">