"چشم وا کردم از تو بنویسم..." **
اما، خاطراتَ م توی خواب جا ماند
آن مسیری که رفته بودی هم
تـوی طــرح شهـــــــــرداری افتــاد
* سید حمیدرضا برقعی
** علیرضا آذر
یاعلی
"چشم وا کردم از تو بنویسم..." **
اما، خاطراتَ م توی خواب جا ماند
آن مسیری که رفته بودی هم
تـوی طــرح شهـــــــــرداری افتــاد
* سید حمیدرضا برقعی
** علیرضا آذر
یاعلی
اوهوم منم اتاق رو دوست می دارم البته تومور 0 و 1و 2و 3 و مادیان و لیلی و بمب جنون و ... رو هم عاشقم O_o
برقعی رو منم به عنوان شاعر ارزشی دوس می دارم دقیقن حسی که به حامد زمانی دارم به این مــــرد هم دارم خصوصن شعرهاش برای امام زمان خیلی قشنگن با صدای خودش فرقی که برقعی با آذر داره، اصن بهتره بگم فرقی که آذر با شاعرهای دیگه داره اینه که این نامــــــــرد به روح اعتقاد نداره این لامصبا چین که می گه آدمو دوچار جنون آنی می کنه چند ماه با نفسم جنگیدم وب گردی رو بذارم کنار فکر کنم چند سالی هم باید مبارزه کنم آذر رو بذارم کنار خخخ
آیا به دکلمه علاقه خاصی دارید ؟ و اینکه اشعارتان را به صورت دکلمه به مخاطبین ارائه می دهید چه هدفی رو دنبال میکنید ؟
چیزی
مرا می آزارد این است که در خانه هامان کتاب خانه ای مملو از کتاب هایی در
گیر با خاک و خل داریم اما هیچ نمی خوانیمشان .. شعر مثل هر متن دیگری
محتاج شنیده شدن است وقتی مخاطب تنبل نمیخواند باید بشنود از همین رو شعر
ها را دکلمه کردم .. علاقه ء به خصوصی به دکلمه ندارم اما شعر را خوب
میخوانم همین باعث شد تا مخاطب را زوری در گیر شنیدن کنم .. از این اتفاق
راضی ام .. به اعتقاد من هر چیزی که با عث شود مخاطب حرف ها را بشنود راهی
کارا در جهت مطالعه است
شاعر هم این همه بوققققققققق بوققققق بوق
خوشبختانه من با صادق هدایت هوووچ بده بستونی نداشتم
بابام جدیدن حساس شده می گه سودا توروخدا کم به اراجیف این مفنگی گوش بده بیا خودم برات سعدی و مولانا بخونم این بشر جفت پا رفته تو شیکم شعرِ نو o_O