مـ ــانـــ ـــده تـا پــ ــروانــ ــگی

دلخطــ ـی هایـــ َــــم
مـ ــانـــ ـــده تـا پــ ــروانــ ــگی


ســ ـــ ــلام
نام کوچک خداست...

------------------------------
جایی برای نوشتن در خلوتُ سکوت...

-----------------------------

اینجا "دلــــــــــــــــــخطــ " است
لطفا "دستــــــــــــــخطــ " نذارید...


-----------------------------

«هذا من فضل ربی»

----------------------------

«الهی و ربی من لی غیرک...»

---------------------------
گر اسیر روی اوییـــ نیست شو پـــروانه شو
پای بند ملک هستی در خور پروانه نیست

----------------------------
"اکثر" مطالبی که اینجا میخونید از خودمه
خــوب و بــدش رو بهم بگید

هرگونه برداشت "دلــانه" مجاز است...
هرگونه کپی پیگرد "انســـــانی" دارد...

قلبــــَم

سیاهچاله ای* شده،

از سنــگیــنـــیِ عشــــقِ تـ ــ ــ ـو...



*وقتی عمرِ** یه ستارۀ خیلیییییییی خیلیییییییی بزرگ (هزاران برابر خورشید) تموم میشه اون ستاره به داخل خودش فرو میپاشه و میشه سیاه چاله
و چون جرمش خیلی زیاده چگالی ش خیلی زیاد میشه و جاذبه زیادی ایجاد میکنه طوری که حتا نور رو هم جذب میکنه و به شکل یه سوراخِ سیاه دیده میشه برا همین بهش میگن black hole یا سیاهچاله.

**عمرِ ستاره وقتی تموم میشه (اصطلاحن میمیره) که موادِ سوخت هسته*** َ ش تموم میشه و دیگه ماده ای برای تجزیه یا ترکیب توی ِ هسته َ ش باقی نمونده باشه.


*** سوخت هستۀ ستاره ها با هم فرق دارن و تویِ بعضی اتمها با هم ترکیب (همجوشی) میشن یا اتمها تجزیه(شکافت) میشن و انرژی و گرمای زیادی برای ستاره تولید میکنن و گرم نگهش میدارن...ستاره ها هم مثه آدما وقتی میمیرن که زیادی سرد باشن!!

+سه خط شعر نوشتم سه گیگ اطلاعات دادم!
بسه پاشید برید خونتون!!!

++من یک منجمم که گاهی شعر مینویسد یا شاعری بودم که منجم شد!؟

+++جالبه اینا اصن نجوم نیس بلکه اختر فیزیک و کازمولوژیِ!

++++کازمولوژی همون کیهان شناسی نیست،  ولی کیهان شناسی همون کازمولوژیِ!

+++++زبان لاتین را پاس بدارید!!!

+++++این یک پوشش است...


یاعلی!!!


  • سارا سادات
باز محرم رسید...
باز من کربلا نیستم...
باز دستم خالیِ خالیِ...

خدایا...
نشه که این مُحرمم بگذره و مَحرم نشم و راهَ م ندین به کربلا...


السَّلامُ علیَ الحُسین (ع)
و علی علیِّ ابن الحُسین (ع)
و علی اولادِ الحُسین (ع)
و علی اصحابِ الحُسین (ع)







التماس دعا خیلی...


یاعلی
  • سارا سادات

سلام...


اینقدر زمان زیادی از نوشتنَ م میگذره که احساس غریبه گی میکنم با جایی که عینِ اتاقَ م برام محلِ امن بود...


نمیدونم چرا ... فقط میدونم هیچ حسی به نوشتن نداشتم...


نوشتنِ امروزم چندین تا بهانه داره... که مهمترینش قولِ به آبجی بزرگه س :)


دومین دلیلِ ش سالگرد ِ دفاعِ تزمه!

اصن باور م نمیشه یکسال گذشته...


نمیخوام دربارۀ اینکه این یک سال گذشت چیزی بنویسم... :)


دلیل دیگه َ ش ثبت دلتنگی هایِ خاله جانمانِ!

که  بیماریِ احمق، ده روز پیش  ازمون گرفتش...


و داغِ حادثۀ منا رو بیشتر از تو کاممون نشوند و دلمون ُ بیشتر آتیش زد...


بگذریم از بقیۀ دلایل...


قبلترها بی هیچ دلیلی مینوشتم ولی حالا...


دوستان گلم خیلی خیلی خیلی دعا...









+ﺁﺑﺠﯽ ﮔﻠﻢ ...ﻫﺎﻧﯿﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻮﻫﺮﺧﺎﻟﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﺖ ﺭﻭ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻭﺗﺴﻠﯿﺖ ﻣﯿﮕﻢ




یاعلی


  • سارا سادات

حوالیِ بهار بود که دل به چشمانت دادم...

آنروزی که اتفاقی از کنارم رد شدی...

بعد از آن هر روز رویِ همین نیمکت نشستم به امید دیدارت...

نمیدانم چقدر زمان گذشته...

اما میدانم برگها سبز بودند ...

طلایی شدند...




یاعلی

  • سارا سادات

پیدا کردنت سخت نیست...


حتا اگر در قلۀ قاف پنهان شوی...


فقط کافی ست ردّ سبزه زارها را دنبال کنم...


                                                     تا بیابمت



+فوتو بای من، شهریور 94


++عنوان : پانته آ صفایی



یاعلی

  • سارا سادات


در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه ی در اوج پر زدن داده است

در آن کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است

در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است

همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است

سؤال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیّاد است؟

دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جامانده در گهرشاد است

بدون فنّ غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است*



عیــــــــــــدتـــــــــــــــــــون مبــــــــــــارکــــــــــــــــ

ایشالله عیدی‌های بزرگ بزرگ بگیریـــــد...






+فوتو بای می: 1 اردیبهشت 1394


* حمید رضا برقعی



یاعلی

  • سارا سادات


موهایِ طلاییِ مواجت را ببند،

 میترسم نسیم عاشق عطر موهایت شود و از گندم زار غافل...

گندم‌ها اگر نرقصند میمیرند...




+فوتو: بای می


یاعلی


  • سارا سادات

دیشب داشتم یه دستی به سرُ رویِ جی‌میل َ م می‌کشیدم

فولدر بندی می‌کردم اضافی ها رو پاک می‌کردم!


اواسط راه برق رفت و نتَ م قط شد...

بعد وصل شدن ِ نت رفتم از صفحه اول که مرتب سازی رو ازون جا شروع کنم چون حوصله نداشتم ده 10-20 صفحه برم جلو:)


چنتا ای میل رو که چک کردم و فولدر بندی کردم یا پاک کردم

یهو یه چیزی دیدم که خعلیییییییییییییی هیجان برانگیزناک (!) بود :)


و یه شوک ِ مثبتِ حسابی بود :)


و اون چیزی نبود جز دیدن اسم یکی از دوستایِ گل ِ نسبتن جدیدَم اونم با تاریخ چنــــــــــــــــــــــــــد سالِ پیش :)


/کلیک/



به تاریخ ارسال میل توجه ویژه مبذول فرمایید!

من که دیشب آدرنالین خونَ م چسبیده بود به سقفُ در حالی که از 11 خوابم میومد طرفای 3 خوابیدم :))



مرســــــــــــــی عزیزِ دلم که شش سالِ پیش کاری کردی که دیشب اینهمه باعث خوشحالی م شد ^__^

من که خعلی ذوق کردم :))

اینم شاهدش :)



+اینم ببینید ^__^


یاعلی
  • سارا سادات

این مدت که بلاگفا قطع بود خیلی زیاد دلم برایِ روزایی که اونجا مینوشتم تنگ میشد...


بعد که وبلاگا برگشت وب من تا بهمن 92 بیشتر آرشیوَ م نیومد و دیگه هم آپدیت نشد!

و تو همون تاریخ گیر کرد... در صورتی که مال اکثرن برگشته...


حالا من یک بَک آپ کامل دارم اصن مسئله ای نیست...


امروز رفتم سری به خونه قدیمی م بزنم...چقدر خاطرات که برام زنده نشد...


چه روزایی رو پشت سر میگذاریم و فراموش میکنیم...


یه حجم زیادی از نوشته هام رو خوندم... یه چیز ِ خیلی بزرگی توی نوشته هام تغییر کرده...


اونموقه ها حداقل وقتی حالَ م از دست زمونه خوش نبود خیلی بیشتر از بقیه مواقع مینوشتم...


ولی الان مدتیِ که چه خوش بودَ م چه ناخوش دستم به نوشتن نرفته...


نمیدونم چرا نوشتن آرام بخشی ش رو برام از دست داده...


شایدم حجم انبوه کلمات تویِ ذهنم مانعِ نوشتنِ... نمی دو نم! :(


+تمام اتفاقات دنیا توشون درس هست برای ما... حتا خرابیِ بلاگفا...


یاعلی

  • سارا سادات

فطریه امسال ِ من این قلب آشفته است...

بیش از سه کیلو دلتنگ ست...




فطر یعنی مرز بین خوبی و بدی...

یعنی مرز بین جهنم و بهشت...

یعنی مرز بین آتش و برداً سلاما...


خدایا اهلِ فطرمان کن...


+عیدتون خیلی خیلی مبارک...



یاعلی


  • سارا سادات